زیر باران در سکوت قطره ها


مرگ من روزی فرا خواهد رسید

زیر باران در سکوت قطره ها

می سپارندم آن روز در آغوش خاک

می نگارند بر سنگ قبرم "فوت فوت "

من نمی بینم دگر گل های باغ

باغ من پژمرد فقط خاشاک ماند

آی مادر کودکت ناکام ماند

تلخی دنیا فقط در کام ماند

آی مادر کوله بارم خالی است

بر دو چشمم اشک هایم جاری است

گوش کن مادر صدای قطره هاست؟

باز هم ردپای قطره هاست؟

وای مادر پیکرم را آب برد

مادرم نگذار ..قلبم...قلبم را خاک برد

......

باز باران پیکرم را شسته است 

رد پای قطره ها را شسته است

....

بازباران بی ترانه ،سرد و آرام 

باز آمد مرد باران

باز بابا با سلامی پر ز باران 

مادرم قرآن گرفته

کاسه ای لبریز باران

من نگاهم غرق باران

باز آمد وقت رفتن

.....

مادرم در راببند

کودکت رفته ست در راببند

...

باز باران پیکرم راشسته است

رد پای قطره ها را شسته است

......

مادرم در راببند

خانه را من ترک کردم در را ببند .......





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد